98-5-30
ریشه اصلی نوسانات در سطح کلان اقتصاد را میتوان تورم و نوسانات سطح قیمتها دانست. یکی از عوامل تأثیرگذار بر نوسان قیمتها وجود حباب روی سطح قیمتها است.
تشکیل، انبساط و ترکیدن حبابهای قیمتی منجر به نوسان شدید در سطح قیمت کالا و خدمات خواهد شد. توجه نکردن به وجود حباب قیمتی به عنوان یکی از ریشههای نوسانات اقتصادی، دولت و بانک مرکزی را در رسیدن به وظیفه تثبیت ناکام خواهد گذاشت. وجود حباب قیمتی در بازارهای مختلف و به طور کلی حباب در سطح قیمتها یکی از نظریههای جدید در حیطه اقتصاد کلان بوده که به دلیل اختلال در فرآیند جاری اطلاعات صحیح در بازار پدید آمده و نادیده گرفتن این عامل قیمتی، هزینههایی بر اقتصاد ملی تحمیل خواهد کرد.
حباب، پدیدهای در سرمایهگذاری است که از واکنشهای احساسی افراد ناشی میشود. حباب اقتصادی داد و ستد با حجم و نرخ بسیار بیشتر از ارزش واقعی مورد معامله است. به بیان دیگر، اختلاف بین ارزش ذاتی یک کالا با قیمتی که در بازار به صورت نقدی خرید و فروش میشود را حباب میگویند.
حباب زمانی ایجاد میشود که تقاضای بسیار بالا از طرف سرمایهگذاران، باعث میشود قیمت به سطح فراتر از ارزش واقعی آن برسد. چون تعیین ارزش واقعی کار دشواری است، معمولاً پس از افت ناگهانی قیمت و به اصطلاح ترکیدن حباب، افراد متوجه وجود حباب میشوند، ویژگی حباب موقتی بودن آن است.
دلیل انبساط و انقباض اقتصادی شدید که در هنگام وقوع حباب اقتصادی رخ میدهد، یک سیستم بازخورد مثبت در تضاد با تعادل اقتصادی است که در آن بازخورد منفی وجود دارد. قیمتها در اقتصاد حبابی دچار تغییرات شدید میشوند و تعیین قیمت بر اساس عرضه و تقاضا دشوار است. در این حالت سرمایهگذاران با هجوم بدون توجه به ارزش واقعی بازار یک کالا اقدام به خرید هیجانی در بازار میکنند که باعث جدا شدن قیمت بازار یک کالا از ارزش واقعی آن میشود.
سقوط قیمت و کاهش چشمگیر کل ارزش بازار سهام در نتیجه ترکیدن حباب است؛ در این وضعیت، افراد هم زمان با مشاهده کاهش قیمت، اقدام به خروج از بازار (فروش سهام) میکنند که همین امر موجب کاهش پیوسته قیمت و از دست رفتن سرمایههای هنگفت خواهد شد. تلاش برای جلوگیری از ضرر بیشتر، باعث ترس سرمایهگذاران و فروش احساسی سهام میشود. این فروش احساسی باعث نزول بازار میشود که در پایان، همه بازیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. سقوط در بازار سهام معمولاً با رکود همراه است.
عوامل شکل گیری حباب اقتصادی:
1)افزایش بیش از حد نقدینگی
به دلیل استفاده تمامی کشورهای دنیا از پول بیپشتوانه، محدودیت خاص در زمینه تولید پول توسط بانک مرکزی و مؤسسات بانکی وجود ندارد. یکی از علل احتمالی ایجاد حبابها، نقدینگی مالی بیش از حد است. استانداردهای وامدهی مناسب بانکها باعث میشود که بازار نسبت به تورم داراییها آسیبپذیر باشد.
بسیاری از حبابها زمانی شکل میگیرند که مؤسسات مالی برای سود بیشتر اقدام به عرضه تسهیلات بانکی با سود غیر واقعی و بیش از حد میکنند. به دلیل اینکه تمامی مؤسسات بانکی از سیستم بانکداری ذخیره کسری استفاده میکنند، این تولید تسهیلات برای آنها بدون هزینه واقعی است . این ریسک بیش از حد مؤسسات بانکی باعث ایجاد تسهیلات اعتباری و اعطای آن به افرادی که احتمال باز پس دادن این تسهیلات در مورد آنها کم است، میشود. از این رو افراد زیادی با استفاده از این اعتبارات بانکی به سرمایهگذاری در بخشی خاص اقدام میکنند.
این کار باعث انبساط اقتصادی شدید در یک بخش میشود و در زمان بازپرداخت این تسهیلات، به دلیل اینکه ارزش واقعی این بخش اقتصادی کمتر از قیمت حبابی آن است، بسیاری از این افراد از باز پس دادن اعتبارات عاجز خواهند ماند.
از این رو در این زمان انقباض اقتصادی شدیدی اتفاق میافتد که باعث ترکیدن حباب و بازخورد مثبت میشود. ترکیدن حباب باعث ترس در بین مردم و کاهش شدیدتر قیمتها خواهد شد.
2)دلایل روانشناسی
2-1) نظریه احمق بزرگتر
یک نظریه اقتصادی که در کتابهای اقتصادی بسیار رایج بوده، ولی به صورت علمی مطالعه نشده است، نظریه احمق بزرگتر است. در این تئوری بسیاری افراد با اینکه میدانند قیمت فعلی بیش از حد واقعی است، چون احتمال زیاد میدهند که فرد دیگری را پیدا خواهند کرد که کالای مورد نظر را با قیمت بیشتر خریداری کند (احمق بزرگتر) اقدام به سرمایهگذاری میکنند. در این تئوری حبابها تا وقتی ادامه مییابند که احمقهایی وجود داشته باشند که حاضر باشند کالای مورد نظر را با قیمت بیش از حد واقعی خریداری کنند.
2-2) برون یابی (بیش بینی آینده)
دلیل دیگر شکل گیری حباب بررسی قیمتها به صورت تاریخی و پیشبینی حفظ رویه فعلی است؛ اگر قیمتها با نرخ مشخصی در گذشته افزایش یافته باشد، با همان نرخ قیمتهای آینده را پیشبینی میکنند. مسئله این است که سرمایهگذاران تمایل دارند برای کالایی خاص بازده در آینده
را بر مبنای بازده فوقالعاده سرمایهگذاری که در گذشته داشتهاند بهدست آورند؛ در نتیجه قیمت داراییها را بالا میبرند و تلاش میکنند بازگشت سرمایه با همان نرخ را بهدست آورند.
2-3) حرکتهای گروهی (Herding)
Herding، یعنی بروز رفتار و تصمیمگیری مالی به تبعیت از دیگران؛ پدیدهای است که در بسیاری از بازارهای مالی جهان دیده میشود و البته در ایران شدیدتر و مخربتر است. علل گوناگونی برای این رفتار وجود دارد که برخی از آنها به دلیل ماهیت روانشناختی و ژنتیکی انسانها غیر قابل اجتنابند. اگر سرمایهگذاری در املاک و مستغلات به کسب بازده بالا منجر شود و هر روز اخبار مختلفی از رکوردزنی آن به گوش برسد، طیف زیادی از مردم به سرمایهگذاری در این بازار روی میآورند و از آنجا که تسلط زیادی به این بازار ندارند، معمولاً افزایش قیمت قابل توجه در این بازار را ایجاد میکنند. آنچه مسلم است هر چه کارایی اطلاعاتی بازارهای مالی، بیشتر و هزینه جستوجو برای کسب اطلاعات مالی کمتر باشد (که این خود مثلاً با سهولت استفاده از اینترنت و دسترسی به آن مرتبط است)، شدت Herding در بازارهای مالی کاهش مییابد.
2-4) مخاطرات اخلاقی
(Moral Hazard)
ارتباط میان مخاطرات اخلاقی و ورشکستگی بحث مهمی در اقتصاد بنگاهها است. اگر مخاطرات اخلاقی کنترل نشود، ریسکپذیری افزایش مییابد. در جامعهای که ریسکپذیری بدون کنترل و محاسبه افزایش بیابد، اقتصاد کشور به طرف بحرانهای مالی شدید حرکت میکند. با مثالی، موضوع روشنتر میشود: فعالیتهای ریسکداری که فردی انجام میدهد، ولی ریسک آن توسط شخص دیگری پوشش داده میشود؛ شخصی با درآمد ثابت ماهانه مسئول فروش کالایی است و تلاشی برای افزایش فروش ندارد؛ چون میزان فروش تأثیری بر درآمد او ندارد. به این ترتیب صاحب کالا متضرر میشود.
بسیاری از بانکها سپردههای مردم را به زمین و ساختمان تبدیل کردند تا بتوانند بعداً با قیمت بالاتر بفروشند و پاسخگوی سپرده و سود مشتریان باشند. از طرف دیگر ضرر احتمالی ناشی از ورشکستگی بانکها توسط بانک مرکزی جبران میشود. بنابراین سرمایهگذاری بانکها و مؤسسات و … منجر به شکلگیری حباب میشود.
اگر سیستم اقتصادی کشور به نحوی تدوین شده باشد که در دوران رونق، مدیران و مسئولان اقتصادی ریسکپذیر، تشویق شوند و پاداش مناسب و سود خوب ببرند، ولی در زمان مشکلات اقتصادی زیان را دولت و کشور بدهد، مشکل به وجود میآید. در چنین سیستمی ورشکستگی تعریف نشده و مؤسساتی که وبال گردن اقتصادند، از گردونه خارج نمیشوند. بنگاههای اقتصادی مریض هر ساله افزایش یافته و سال به سال وضعیتشان بدتر میشود و کشور به طرف بحران فاجعه اقتصادی حرکت میکند.
حباب سکه:
از نظر محاسباتی با دانستن دو متغیّر قیمت جهانی طلا و نرخ ارز و با داشتن ثابتهایی مانند وزن و عیار سکه، قیمت سکه حساب میشود. برخی اختلاف قیمت سکه در بازار با این قیمت محاسبه شده را حباب سکه مینامند.
حباب دلار:
در شرایطی که قیمت هر اونس طلا در بازار جهانی کاهش پیدا میکند، قیمت سکه در داخل کشور بالا میرود. این افزایش قیمت سکه در بازار داخلی ناشی از رشد قیمت دلار در بازار ارز است. اگر قیمت واقعی سکه بر مبنای قیمت دولتی محاسبه شود؛ یعنی نوسان نرخ ارز در شرایطی که ارز دو نرخی در بازار رواج پیدا کرده است، از بهای سکه کسر شود قیمت سکه پایینتر از قیمتی قرار میگیرد که در بازار وجود دارد.
حباب مسکن:
حباب در بازار مسکن هنگامی رخ میدهد که فاصله زیاد میان قیمتهای عرضه و تقاضای مسکن به وجود میآید؛ به طوری که این افزایش قیمت بسیار فراتر از قدرت خرید عموم مردم است. شرایط تورمی ترکیدن حباب مسکن بدین شکل است که قیمت مسکن ثابت میماند و قیمت سایر کالاها افزایش مییابد. در این شرایط قیمت واقعی مسکن افت کرده است. راههای جلوگیری از بزرگ شدن حباب قیمت، کاهش حجم نقدینگی و افزایش نرخ بهره است.
حباب بورس :
دستهای از شرکتها هستند که از نظر بنیادی موقعیت خوبی ندارند و توسط گروهی از سرمایهگذاران قیمت سهامشان رشد میکند و دچار حباب میشوند. این گروه از سهام از چشمانداز مطلوب و تولید و پروژه خاصی برخوردار نیستند.