98-7-18
Goals for soil Analysis
دکتر غیبی کارشناس تغذیه گیاه در همایش اتاق بازرگانی شیراز:
تفسیر آزمایش خاک برای تغذیه صحیح گیاه، چه نتایجی در بردارد؟
اشاره:
از این کارشناس اطلاعات مفیدی را دریافت کردیم، ولی مشکل ایشان نحوه بیان مطلب بود که به سختی میتوانست شنونده را در توضیحاتش قانع کند؛ زیرا نحوه گویش و تفهیم اگر نباشد، هیچ عالمی نمیتواند، انتقالدهنده علم خود به دیگران باشد. در این مختصر بسیار تلاش شده تا کلمات و گویشها اصلاح و قابل درک شوند، ولی برای آگاهی از جزئیات، لازم است که چندبار آن را مرور کنید.
وی در ابتدا انتقاد گونه مطالبی را به شرح زیر ابراز کرد:
…مثل همیشه مدیرانی که ما انتظار داریم در جلسه حضور داشته باشند و این بحث کاربردی را بشنوند متأسفانه حضور ندارند، ما حتی با یکی از مدیران کل ذیربط وقت گذاشتیم که در این جلسه صحبت کند، اما به محض اینکه صحبت ایشان تمام شد، جلسه را ترک کرد. امیدوارم یک روز ما کارمندان وزارت جهاد کشاورزی بفهمیم که وظیفهمان چیست؟
در بحث آزمون خاک و ارتباط آن با توصیههایی که داریم، سعی کردیمیک بحث صددرصد کاربردی
را مطرح کنیمکه در واقع مشکل اصلی کشاورزان را تشکیل میدهد و قسمت عمده آن هم به بازار مربوط میشود. امیدوارم در این سه چهار سالی که از خدمت من باقی مانده، انشاءالله گوش شنوایی در وزارت جهاد کشاورزی باشد. عنوان صحبت امروز ما در خصوص آنالیز خاک و نقش آن در افزایش بهرهوری است. همه
ما سعی میکنیم که آزمون خاک را انجام بدهیمتامعلوم شود با نتایج آن چه میخواهیم بکنیم؟ بسیاری
از ماکه اغلببه سراغ پزشک میرویم و آزمایشهاییرا هم انجام میدهیم، یعنی چکاپ میکنیم تا به چند هدف عمده برسیم. برای آنالیز خاک نتایج آزمایشگاه به ما میگوید که وضعیت عناصر غذایی در خاک مزرعه ما و خصوصیت خاکمان چه ساختاری دارد؟ ما نیازمند برآوردیدر مقدار استفاده از منابع غذایی و کودهایلازم برای گیاه هستیمتا مقدار لازم عنصر غذایی مورد نیاز را داشته باشیم و همینطور بدانیم دوستانی که کشاورزان پیشرو هستندو مانیتور در اختیار دارند، طی سالیان متمادی این تغییر درصد عناصر غذایی در خاکشان چه مقدار است؟
قدر مسلم بر اساس این نتایج، ما میتوانیم خاکها را دستهبندی کنیم و برای مثالنوع خاکی را داریم که وضعیت آن خیلی خوب است که قطعاً کوددهی نمیتواند خیلی در آن مؤثر باشد، ولی ما از این نوع خاکها در کشورمان خیلی کم داریم و به ترتیب به خاکهایی میرسیم که درصد عناصر غذایی در آنها پایین استو محدودیت و شرایط خاصی را دارند. در این رابطه، صحبتی که نماینده فائو کرده، بحث خاکهای شور و خشکیها را در بر میگیرد؛ اینکه تنشهای محیطی که امروز رخ میدهد،به چه صورت باید برای این خاکهای ضعیف تصمیمگیری کنیم که میتواند بحث تحلیلی ما باشد.
در خصوص تفسیر کودهایی که توصیه میشودبعضی از همکاران آزمایشگاهیمان نیز که در جلسه حضور دارند، این اشکال را درک میکنند که ما میآییم یک حدود «کیت کار لول» را در نظر میگیریم. عنصر غذاییبه طور مثال برای گندم 270 پیپیام پتاسیم لازم دارد،امّا در جواب آزمایش خاک مزرعهماناعلام میشود که 300 پیپیام در خاک داریم که با خود میگوییم کافی است.
کلاً«کیت کار لولها»، آن حدود بحرانی در آزمایشگاه ما است که تفسیر میکند که مقصرآن هم خود ما بودهایم، چرا که آن را در جدول گذاشتیم، فسفر نیز برای گندم حدود12 پیپیام است که دیگر توصیه نمیکنیم.«کیت کار لول»در اصل آن اصول پایداری است،که اگر در خاک بماند و درآن تغییری ندهیم، بهتر این است که ما بر اساس نیاز گیاه عمل کنیم، زیرا بر اساس نیاز و شرایط گیاه، باید توسعه کودی انجام شود، زیرا اگر آنالیز خاکی داریم،پس همکاران آزمایشگاهی ما باید بتوانند این نتایج را تفسیر کنند که این نتایج بر اساس «کیت کار لول» است و بر اساس شرایط ماندگاری که خاکها دارند، تخلیه میشوند که متأسفانه امروز 70 درصد خاکهای کشور ما از فسفر تخلیه شدهاند وبنا به دلایلی، توصیههای کودی باید تغییر کنند.
اگر قرار باشد که ما توصیههای کودی را براساس آزمون خاک انجام بدهیم، باید برآورد شود که میزان نیاز عنصر غذایی برای هر گیاه، برای هر گونه و رقم چه مقدار است، که اگر نیازبرای باغ است، باید بدانیم که احتیاجات مواد غذایی زردآلو با سیب کاملاً فرق دارد و به طور کلی باید نیازهای اختصاصی و عمومی گیاهان را بدانید و نیز باید اطلاع داشته باشید که حتی ارقام مختلف گندم هم نیاز غذاییشان با هم فرق میکند.
شرایط رشد مختلف گیاه را هم باید بدانید؛ اینکه گیاه دارد شرایط رشد ساختمانی انجام میدهد، یا شرایط لقاح یا پر کردن دانه، نیاز غذاییاش متفاوت است. برای مثال ما به کشاورز توصیه میکنیم که 400 کیلو اوره، 200 کیلو سوپر فسفات و فلان قدر پتاسیم به خاک بدهد، ولی به او نمیگوییم که شرایط مختلف گیاه در واحد زمان فرق میکند. وقتی که گیاه گندم میخواهد وارد پنجهزنی شود (که حداکثر در هر وضعیت نیاز به کود نیتروژن دارد)، قبل از اینکه وارد خوشه بشود، میزان پتاس خاک اگر خوب باشد، میتواند جوابگوی نیاز گیاه باشد، ولی بر اساس شرایط جذب عناصر غذایی، هنوز نمیتوانیم تصمیم بگیریم.
مامیپرسیم که آیا این کودها را ریشه میتواند تحمل کند و میتواند آنها را جذب کند؟ ما هنوز روشهای جذب ریشه را برای کشاورز توضیح ندادهایم، مقداری از آن همراه با آب آبیاری جذب میشود و دیگریقابلیت نفوذ است، آیا فسفر همانطور جذب میشود که پتاس یا نیتروژن جذب میشود؟ قطعاً اینطور نیست؛زیرا ما در تفسیر آزمون خاکهایمان شرایط را شرح نمیدهیمو اینکه آیا گیاه توانایی عادیسازی عنصری که از ریشه گرفته را دارد یا ندارد؟ گیاهی که پنجه میزند و برگهای کوچک دارد، خود این برگ مصرف کننده است و تولید کننده نیست و عادی سازی هم نمیتواند انجام دهد.
آن موقع است که ما باید به سراغ محلولپاشیها برویمکه در هیچکجا توصیه کودی ما این چنین نشده است؟در هر صورت ما باید به شرایط و عوامل محدود کننده تولید و استرسزای محیطی نیز توجه کنیم که آیا خاکی که بافت آن شدیداً سنگین است، میتواند در زمانی که گیاه گندم دارد پر میکند و باید پتاس زیادی را در اختیار گیاه قرار دهیم، ما تصاعد عنصر غذایی را داریم؟ مسلماً نداریم. یا بافت خاکی که از آن طرف سبک است، آیا نگهداری کود شیمیایی که تجویز شده،عمل میکند؟ که در شرایط تنش، دما میتواند این کار را انجام دهد یا نه؟ همین مشکلاتی که ما هر ساله داریم، سرمازدگی است که در باغات ما دارد اتفاق میافتد،چراکه وقتی ما هنوز برگی نداریم که بخواهد عادیسازی را انجام بدهد؟ درخت شکوفه کرده و دچار سرمازدگی میشود، پس باید توصیهها براساس شرایط واقعی و کاربردی کشاورز باشد. نکاتی که باید در آنالیز خاک به آن توجه کنیم، مقدار عنصر غذایی که قطعاً همه به آن توجه دارند، چند درصد عنصر غذایی در خاکهایمان گزارش میشود؟
به درجه اسیدی بودن خاک باید توجه کنیم. اگر PH خاک از 2/8 بالاتر رفت، پس دارد به ما هشدار میدهد. PH بالای 2/8 میتواند محیط قلیائی باشد که در این شرایط در واقعساختمان خاک از بین رفته است، میزان سدیم در آن به شدت بالاست، که دیگر نمیتوانید بگویید پتاسیم 400 پیپیام کفایت میکند، باید تفسیر بشود، بحث شوری، بحث بافت خاک و حتی نوع رس در نظر گرفته شود، اگر کشاورزی سراغ ما بیاید که آن قسمت ارگانیک که قسمت (ایلایت) خاک به شدت بالاست، این حتی 700 پیپیام هم برای کلزا کم است که پتاسیم داشته باشد چون (ایلایت) خسیس است و نمیگذارد پتاسیم آزاد شود که در تفسیرهایمان باید به این نکته توجه کنیم.
درصدی از مواد، خنثی شونده درصد کاتیونها، درصد آنیونها و اینکه آیا اگر خاک در نتایج آزمایشگاه مطرح کرده که اینقدر پتاس اینقدر فسفر، اینقدر مواد آلی، سرعت رهاسازی عنصر به سمت ریشه چقدر است؟آیا میتواند آن را آزاد بکند؟ آزادسازی آن به چه شکلی است؟ در شرایط رشد فیزیولوژیک گیاه که حداکثر استفاده عنصر غذایی را دارند، آیا میتواند در اختیار گیاه قرار بدهد یا نه؟استرسهای محیطی آن از چه قرار است؟ اگر میخواهیم که باغدار ما یکدفعه نگوید مثل سال 97 این همه باغ از بین رفت که جوابگویش درواقع ما هستیم. اگر ما داریم حقوق میگیریم، درس خواندهایم، کار کردهایم و در وزارت کشاورزی هستیم، پس نباید بیتفاوت باشیم که کشاورز سرما دیده و محصولش از بین رفته، عکسالعمل ما باید این باشد که چرا محصولاتتان را بیمه نکردید؟ و گندمی که پارسال سرما زده، در فروردین ماه چه کسی جوابگو هست جز ما؟ اگر سه تا مثال استرس را بر گیاه وارد میسازیم، چه اتفاقی در گیاه می افتد و تا چه اندازه تأثیر بر توصیه کودی ما میتواند مؤثر باشد؟ در استرس اول سرمازدگی است و هنوز باغدارانی که پارسال دچار سرمازدگی شدهاند، به بانکها، به سم فروش، به کود فروش بدهکارند و خیلی درگیر هستند و حتی درگیر دادگاه هاهم میشوند.
سرمازدگی
یادتان میآید پارسال اواخر فروردین، هوا در روز 20 تا 25 درجه و شب ناگهان افت کرد و 4 تا 5 درجه زیر صفر رفت واکثر محصولاتزراعی و باغی از بین رفتند و گندمها خوشه سفید بیرون آمدند و بسیاری از میوهها هم از بین رفتند. این اتفاقی که می افتد یخ زدن درون سلول نیست،بلکه با سرمای ناشی از یخ زدگی متفاوت است. این غشای سلولی است که درگیر می شود. یعنی دو لایه روغنی که در غشای سلول است، این دو لایه باید نیمه روان داشته باشند تا سلول زنده بماند. مثل روغن جامد و روغن مایع به همین راحتی. وقتی که دما بیست و پنج درجه است، در طی روز این غشا بر اساس دمای 20 تا 25 درجه، خودش را کنترل کرده است و نیمه سیّال است، ولی شب ناگهان دما منهای 4 میشود که انگار شما روغن جامد را در این گرمای تابستان مثلاً شیراز دفعتاً داخل یخچال بگذارید که میبندد، مگر اینکه گیاه توانمند باشد و بتواند یک آنزیمی به نام «دیسکچورزی» که باند اشباع روغن را دربردارد، روغن در دمای منهای 4 تا 5 درجه هم نیمه سیّال بماند که با این پدیدهمیشود کنترل گیاه را دراختیار داشت.
پس اول گیاه باید بتواند یک آنزیمی را به نام «دیسکچورزی» بسازد. که خاصیت چربی غشاء را حفظ کند
که سرمازدگی اتفاق نیفتد که برای این کار گیاه اسید آمینه لازم دارد و پتاسیم و خیلی جالب است بدانید، گیاهی که زنده شد و گل درآورد یا گندمی که دارد وارد مرحله جوانهزنی میشود، یا ذرت آخر فصلی که کاشتهاید، به سرمای مهرماه میخورد، به محض اینکه دما پایین می آید، زنگ خطر در آن گیاه صدا میزند و ژن بیان کننده آنزیم «دیسکچورزی» در گیاه تعریف میشود که این آنزیم را بساز که روی «ریبوزون» جایی که پروتئین باید بسازد، در چرخه گیاه مینشیند، به شرطی که اسیدهای آمینه در پروتئین آزاد شود.
حالا اینجا این سئوال مطرح میشود: آن درختی که دچار سرمازدگی شده است، برگی دارد؟ ریشهها برای جذب فعال شدهاند؟ پس چگونه سرمازدگی بهار را کنترل کند؟ که با توصیههای شما این اتفاق نمیافتد،چون باید از سال قبل ذخیرهسازی آن را انجام داده باشیم. ضمناًهمانطور که توصیهها و پیشبینیهای هواشناسی بلند مدت است، آن سرمایی که پارسال آمد از یک ماه قبلش توصیه نمودمکه سرما دارد میآید. سرمایی که در آذر95 در شمال آمد، ما پیشبینیاش را درکانال اطلاعرسانی گذاشته بودیم، که این اتفاق دارد می افتد و این کارها را باید انجام بدهید. اگر گیاه توانایی داردمواد غذایی در اختیارش قرار دهید، حتیدر سرمای منهای 11 درجه هم گل سالم میماند که گزارشهای مقابله با سرمازدگی را برای معاونت باغبانی هم فرستادهایم. در تمام کشور از آذربایجان شرقی، همدان، کرمانشاه، ساوجبلاغ و حتی استان فارس، بوشهر داشتیم که سال 95 آن سرمایی که در زمستان گزارش و اعلام کردیم راهکار برای توصیه کودی متفاوت کرده است،ولی متأسفانه برای این سرمازدگی کاری نشد!
گرمازدگی
بر خلاف اینکه روی سرمازدگی این همه سر وصدا میشود، با این حال، گرمازدگی وضعیتی بدتر سر باغدار
و کشاورز میآورد که هیچ جا گزارش نمیشود، چون تنش فوقالعادهمرموزی است. خیلی آهسته طی یک ماه گرمای وحشتناک، نفس گیاه را میگیرد و بعد اعلام میکنند که ریزش میوه داشتند. در استان فارس در تاکستان چقدر ریزش برگ داریم؟ در زیتون، مرکبات، لیموترش هم ریزش برگ در تابستان اتفاق میافتد در منطقه شمال کشور، مانندگلستان، منطقه گالیکش جاهایی که ما کار کردهایم، این نشاندهنده آنست که گرما نفس گیاه را گرفته است. در بسیاری از تابستانهای گذشته، گرما را دیدهایم. دوستان ما از فائو هم گزارش کردهاند که گرمای بالای 50 داشتهایم. یعنی که بالای 50 درجه را هم ما تجربه کردهایمو سپس چه اتفاقی افتاد؟ چه کسی توجه کرد؟ هوای خشک یعنی چه؟ یعنی همه آب درون گیاه را میکشد. مکش منفی با پتانسیل منفی آب درون گیاه را خارج میکند.
به راستی چرا ذرتها و هلوهای ما برگشان لولهای میشود؟ هوای خشک که نمیتواند خودش را کنترل کند و مجدداً در آن گرمای 50 درجه گیاه، باید حالا چربی ها را اشباع کند که غشای سیتوپلاسمی سالم بماند،که همه اینها هزینه دارد و اتفاقی که در ایران افتاده است، گزارشهایش را شاید شما در سال 96 در کانال تلگرام دیدهاید.
به برکت وجود فضای مجازی. آذربایجان غربی،نیمی از سیبها اینجوری میشود. تا حالا دوبار نامه برای وزیر نوشتهایم و گزارش دادهایم. حتی برای نماینده شهر ارومیه هم نامه نوشتهایم، ولی حتی یک نفر نپرسید چه میگویی! در واقعاین تنش گرما است. نارنگیهایمان برمیگردند و پا فیلی و پا سنگی میشوند. انارهایمان دانه سفید میشوند و دوستانی که از ممسنی آمدهاند. چند بار ما آمدهایم آنجا کار کردهایم؛ دانه سفیدی انار را اعلام کردهایم که تنشها مربوط به گرماست.
چرا گندممان لاغر و چروکیده میشود؟ چون زمانی که لقاح میکند ومیخواهد دانه پر کند، باد گرم و تنش گرما دارند. آن موقع که باید پتاسیم بتواند مواد دانه را چاق و تپل کند، پتاسیم درگیر چه میشود و چه اتفاقی درون گیاه میافتد؟ اینجاست که در تفسیر آزمون خاک شما میپرسند که در کدام منطقه هستید؟ شما از اول تا 15 شهریور میخواهید برداشت را انجام دهید، باد گرم دارید، تنش گرما دارید که اگر پتاس هم 300 پیپیام هم توصیه شده، در آنجا کافی نیست. یعنی باید دم از آب یک سولوبل استفاده کنید. همراه مبارزه با سن، یک محلولپاشی پتاسیم انجام بدهید که بتوانید آن را کنترل کنید واولین کاری که باید انجام دهید، این دفعه آنزیم «دیسکچورزی» است که بتواند باندهای اشباع را در سیتوپلاسم سلولی تشکیل دهند. اگر چربی در دمای 50 درجه رها نشود که سلول از بین برود، مجددا افزودنیهایی لازم دارد و پتاسیم، اولین هزینه گیاه برای حفظ خودش مجبور است آن را صرف کند که غشاء سلول را نگه دارد.
اتفاق بعدی، روزنهها باید بسته شود، آب نباید از گیاه خارج شود. چون که هوا شدیداً خشک است، گرما زیاد است باید آب درون گیاه را هم کنترل کنیم. پس پتاسیم باید درون گیاه فعال باشد،تا بتواند روزنه ها را کنترل کند.
اتفاقی که اینجا می بینید، جایی که روزنه بسته است، غلظت پتاسیم کم و جایی که روزنه زیاد است و غلظت پتاسیم بالا است. یعنی پتاسیم است که باید باز و بسته بودن روزنه را کنترل کند. اگر گیاه دچار کمبود پتاسیم باشد، این باز بودن روزنه دست «سوکروس» میافتد. مادهای که خود گیاه درست کرده است، قند میرود درون سیتوپلاسم، در اینجاست که قند باعث باز ماندن روزنهها میشود. شبانه روز روزنهها باز است و آب دارد که از دست میرود.هوا هم خشک است.پس چه جوری گیاه خوشهمان سبز خشک میشود. در گندمهایمان یک باد گرم سبز خشک، نتوانست آب درون خودش را کنترل کند که باید پتاسیمی باشد که این قند را بیندازد بیرون و کنترل روزنه دستش بیفتد.
پس دومین هزینه برای پتاسیم برای انتقال «سوکروز»، دو تا هزینه دربردارد. مورد بعدی، وقتی که هوا گرم میشود، تنفس و سوخت و ساز گیاه بالا میرود، که در این صورت باید اسیدهای آمینه، نیترات و پتاسیم بالا برود، تا اسیدهای آمینه تولید کند؛ از طرف دیگر«مالات»، قند برای سوخت و ساز ریشه با پتاسیم پایین بیاید که در اینجاباید مقدار نیترات را بالا برد تابتواند اسیدهای آمینه درست کند. در گرما این اتفاق وحشتناک است که باید مالات بیشتری پایین برود. سومین هزینه بری گیاه برای کنترل پتاسیم: دیگر پتاسی نمیماند که بخواهد دانه گندم را پر کند. پتاسی نمیماند که بخواهد انتقال مواد را انجام دهد، که در اینصورت ریزش میکند، برگهای محصولات مزرعه و باغتان میافتند. حالا آیا این تفسیر آزمون خاک ما، 400 پیپیام پتاسیم برای گندم برای این شرایط کافی بود؟ که نیست. و اگر توجه به تنش محیطی نکنیم نمیتوانیم خوب تفسیرش کنیم.
تنش شوری
تنش بعدی شوری، که امروز خیلی از خاکهای ما درگیر آن هستند که دو نوع آسیب به مزرعه شما وارد میسازند. اول اینکه فشار «اوسموزی» درون خاک، شدیداً منفی میشود و آب را به سمت خودش میکشد، گیاه برای جذب آب دچار مشکلمیشود و نمیتواند جذب آن را انجام بدهد، پس اولین مسئله، عدم توانمندی گیاه برای جذب آب در خاک است و هر چه خاک شورتر باشد، زور آن برای جذب آب بیشتر است و نمیگذارد که در اختیار گیاه قرار بگیرد.
مشکل دوم، سمیت سدیم است، متأسفانه بیش از نود درصد شوری خاکهای ما سدیمی است، زیرا سدیم شیطنت میکند، در حالت طبیعی گیاه انرژی مصرف میکند که سدیم آنها را ردمیکند تا جذب نشود، ولی انرژی مصرف میکند، که پتاس باید باشد «مالات» بیاورد پایین بسوزاند انرژی مصرف کند، وقتی گیاه کم میآورد و پتاسی وارد گیاه نمی شود، به اصطلاح میگویند که شیطنت صورت میگیرد! این اتفاق امروز هم در خاکها، باغهای پستهمان ودر مزارع ما دارد میافتد، شوریهای خاکهایمان دارد بالا میرود، کیفیت محصولات ما دارد پایین میآید.
حال برگردیم به شکل قبلی، میگفتیم در حالت عادی نیترات با پتاسیم بالا میرود و تولید اسیدهای آمینه میشود، حالا سدیم وسط میآید، وارد گیاه میشود و خودش را به جای پتاسیم جا میزند، نیترات را بالا میبرد و به محض اینکه به برگها رسید، شناسایی میشود، چون آنجا آوندهای چوبی سلولهای مردهاند، به برگ که رسید، شما سدیم هستید جایتان در آشغالی گیاه است، آشغالی گیاه کجاست؟ واکوئلها، سدیم نیترات وارد «واکوئل»ها میشود، حجم «واکوئل» بزرگ میشود، بیشتر از سطح «سیتوپلاسم» و «واکوئلها» میگیرند، تولید اسیدهای آمینه متوقف میشود، همین در خاکهای شورمان باغدارانی که باغ پسته دارند، در خاکهای شورشان، ارقام فندقی، ارقام احمد آقائیان که حساستر هستند به پتاسیم میبینیم که برگ و روی کمی دارد، اسیدهای آمینه ندارند، حالا سدیم وارد گیاه شده است، آن مالات باز سدیم میآید و به آن میچسبد؛ غلظت پتاسیم کم است در درون گیاه، باز منتقل نمیشود انرژی ریشه نیست، مشکل شدیدتر میشود و به جای اینکه انرژی پایین بیاید نمیآید، سدیم بیشتری جذب میشود، پس بنابراین اگر همکارانمان بخواهند تفسیر آزمون خاک را انجام بدهند، اِس اِی آر برایش خیلی مهم است، این خاک میزان سدیمش چقدر است، اگر میبینید پتاسیم 400 پیپیام است برای پسته 400 پیپیام کفایت نمیکند، چه کسی گفته است؟ آقا جان توجه به سدیمت بکن! به بافت خاک و آزاد سازی پتاسیمات توجه کن. به گرمای منطقهات توجه کن. به استرسهای محیطی که میتواند تفسیر مناسبتری داشته باشد، توجه کن. برای استرسش ما مجبوریم برای تنش شوری، مواد حل شونده را درون گیاه بیشتر کنیم، که مکش آب بیشتر اتفاق بیفتد، خب احتیاج به پتاسیم داریم که قندهای حل شونده، پلی آمینها، اسید فولیک، اینها میتوانند فشار اوسموزی درون سیتوپلاسم را منفیتر کنند،مکش آب ادامهدار بشود، شما باید رقابت پتاسیمی را بالا ببرید، در رقابت سدیم و پتاسیم در کاتیون هایی که در خاک هستند، پتاسیم باید بتواند برنده بشود، پس تا یک حدیدر شوری خاک ما مجاز هستیم از کودهای پتاسیمی که خودش شور نباشد استفاده کنیم که رقابت را به سمت پتاسیم ببریم.
بقیه تنشها، تنش نور
باید مراقب تنش منگنز هم باشیم
منگنز لازم داریم، چرا که الان دارد آفتاب سوختگی اتفاق میافتد، چرا سر خشکیدگیهای پسته را داریم؟ کجا داریم؟ ضلع جنوب و جنوب غرب، جایی که آفتاب بعد از ظهر را دارد میگیرد، تنش منگنز است، پس آن توصیه کننده مصرف کود باید از باغدار بپرسد، آیا این مشکلات را دارید، آفتاب سوختگی میوه داشتید؟ انارتان امسال اینطور بود؟ فلان بود؟ توصیه کودی منگنز را انجام بده. شرایط خشکی را….روزنهها بتوانند بسته شوند، جذب آب درون سیتوپلاسمی بتواند که بیشتر اتفاق بیفتد.
تنش آبگرفتگی
ما باید بدانیم که اگر آبگرفتگی مزارع دارد اتفاق میافتد، توصیه ما چه باید باشد، چون ترشح اتیلن دارد انجام میشود، چون پارامترهای درون گیاهی است، ریزش برگ، ریزش میوه، باید به عنوان کارشناس کشاورزی بدانیم که چه بکنیم. در نهایت دوستانی که تفسیر آزمون خاک را میکنند، فقط به درصد عناصر غذایی توجه نکنند، اینکه فسفر فلان قدر بود کافیه، پتاسیم 400 پی پی ام کافیه، حتماً به سرعت رهاسازی عنصر، درصد رس چقدر است؟ اگر بافت خاک سنگین است، قطعاً کم است. اگر نوع رس از نوع «ایلایت» است، قطعاً کم است. باید حتی اگر تنش هم نداشته باشیم، گرما هم نباشد اگر بافت یک خاک سنگین است، برای پر کردن دانه گندم و سایز گیری میوه مناسب نیست. من باید باز توصیه علاوه بر آن را انجام بدهم. نوع رس و درصد آن برای توصیه کودیهایمان بسیار مهم است باید به آن توجه شود، به شیوههای جدید کوددهی فکر کنیم، هر چند همه جای دنیا دارند انجام میدهند، این همه کشور را ما ویزیت کردهایم، هند، اندونزی، کشورهای شبیه ما. الآن دیگر گذشت، کودهای مونو گذشت، اوره، سوپر فسفات، این چیزها دیگر گذشت. کودهای ترکیبی، سولوبل، محلولپاشیها، اگر تنش هست شما باید از «سولوبل» استفاده کنید. از یک محلولپاشی استفاده کنید. در توصیه کودهایمان چیزی انجام بدهیم که کشاورز راغب باشد، مجدداً سراغ ما بیاید که آنالیز خاک انجام دهد، اگر آنالیز خاکی بکند از آن جواب نگیرد، به درد ما نمیخورد. در نهایت آن کتابهایی که ده دوازده سال پیش آماده کردیم، کتابی که الان برای گندم ما آماده کردهایم. تمامی نکاتی که خدمتتان گفتم را ما اینجا دیدهایم. الان در بحث باغداری آن هم دارد آماده میشود، انار و پسته امسال بیرون میآید، بحث سرمازدگی هست، این را بر اساس گندم و چیزی که میتوانست اتفاق بیفتد، انجام دادهایم.
- سئوال سردبیر مجله کشاورز: نقش اسید فولیک که روی برگها محلولپاشی میکنیم و نقش اسید هیومیک که به ریشه میدهیم چیست؟
- جواب: ما دو تا تنش را اینجا صحبت کردیم؛ تنش شوری و تنش خشکی. سئوال مطرح شده، یعنی اسید فولیک دو کار را انجام میدهد: 1-جزء اسیدهایی است که فشار اوسموزی درون سیتوپلاسم را شدیداً منفی میکند، پس برای تنشهایی که اصطلاحاً ما اسمش را «اوسموتیک» میگذاریم، برای تنشهای شوری، خشکی، مؤثر است که جذب آب از طریق ریشه ادامهدار باشد، کار بعدی که انجام میدهد، ژن بیان کننده ترانسپورترها را حساس میکند؛یعنی انتقال مواد غذایی شدیدتر میشود، از جمله “فسفوکیناس”، پس ژن بیان آن ترانسپورترها، کریرها حساستر میشود، انتقال مواد غذایی به بالا، چیزی که ما در این تنشها میخواهیم، پتاس بیشتر، اسیدهای آمینه بیشتر، نیتروژن بیشتر، این کمک میکند که انجام شود. کاری که اسید هیومیک در محیط ریشه انجام میدهد تحریک ریشه است برای ریشهزایی بیشتر؛ پس دهانه گیاه بزرگترو جذب مواد غذایی بیشتر میشود. وجود اسید هیومیک از تثبیت فسفر به لحاظ co2 ای که در خاک ترشح میکند جلوگیری مینماید، co2 واکنش ترسیب فسفری را برعکس میکند، و همینطور با وجود co2 ای که در خاک آزاد میکند، اطراف «رزوسفر» اسیدی میشود و بنابراین جذب عناصر غذایی «مینترال» را افزایش میدهد و این ترکیبی که مطرح شد، یکی از توصیهها هست برای تنش شوری و خشکی.
- سئوال بعدی: آیا می توانیم این را ترویج کنیم که در پاییز که درخت خزان میکند، به برگ بدهیم که ریشه را قوی کنیم که در بهار بتوانیم در جهش ریشه از آن استفاده کنیم؟
- جواب: قبل از اینکه گیاه خزان بکند ما باید بتوانیم غلظت پتاسیم را در گیاه بالا ببریم. پس یک سولوبل پتاسیم در آخرین آّب آبیاری نیاز داریم، برای مقابله با تنش سرمای سال بعد، محلولپاشی اسیدهای آمینه، پتاسیم و روی اما نباید مواد معدنی استفاده بکنیم. چون گیاه رو به افول است، هورمونهای داخلی گیاه مثل اتیلن ترشح شده، بازدارندهها شکل گرفته، مواد غذایی آماده را باید بدهیم، اسیدگلوکونیک، اسیدهای آمینه، چیزی که گیاه نیازی به «اسمیلیت» کردن نداشته باشد.