98-1-2
چند سال پیش با طرح راهحلهایی در مجله کشاورز مطرح شد:
چرا وقتی که بارشها تند میشود،
سیل و سیلاب جاری می گردد؟
به یاد میآورم که در سال 1330 به همراه خانوادهام با قطار به بندر شاه سابق و بندر ترکمن امروزی رسیدیم تا با وسیله نقلیهای به گمیشان برویم. مرحوم پدرم از سوی دولت مرحوم دکتر مصدق و با دریافت مشاوره و اطلاع مرحوم آیت الله کاشانی، مأموریت داشت که برای دریافت مالیات به این قسمت از کشور برود، امّا در آن زمان که استان گلستان هنوز جزء استان مازندران بود، سیل آمده و رودخانه «خواجه نفس» نیز طغیان کرده بود، ولی زراعت امروزی در این منطقه رایج نبود تا مانند امروز صدمات زیادی به بخش کشاورزی وارد شود. با این حال، چارهای نداشتیم که یک اَرّابه اجاره کنیم که قطر دو چرخ آن هر کدام به حدود سه متر میرسید تا بتواند در بعضی مسیرهای عبور که نمیتوانستیم به آن جاده خطاب کنیم، آب به ارتفاع یک متر داخل اَرّابه نشود و دو اسب نَرِ قوی هیکل ترکمن هم اَرّابه را با بارش بکشند و هم کمی هم در آب شناکُنان برانند.
سرانجام، پس از یک روز اَرّابهرانی به گمیشان رسیدیم؛ جایی که خانههای چوبی روی ستونهای سیمانی و در زمین ماسهای بنا شده بودند؛ جاییکه در شرایط عادی بدون جاری شدن سیل، آب شور در یک متری عمق زمین قرار داشت.
اگر بخواهم شرح زندگی 3 ساله اقامتمان را در ترکمن صحرا به رشته تحریر درآورم، در این مختصر نمیگنجد و به این مطلب هم مربوط نمیشود، امّا سیل امسال استان گلستان این فکر را در ما تقویت کرده که چرا در این مدّت طولانی که چند بار نیز این سیلها اتّفاق افتاده، هنوز راه چارهای برای پیشگیری از آن نیافتهایم؟ اگر اراضی زراعی استان گلستان یا استانهای خشک یا سیلخیز دیگر کشورمان را به دقت کنکاش کنیم، دیگر نمیتوانیم عقبماندگی کشاورزی کشورمان را به خشکسالیها و بیآبیها نسبت بدهیم. آبهایی که از بارشهای اخیر در برخی استانها جاری شده، اگر در شیب جریان داشته، تا حدودی میتواند آن را مهار کند، ولی اگر بسیار تند باشد، حتّی اگر آبخیزداری و آبخوانداری هم در آنجا انجام گرفته باشد، خاک سطحی اراضی زراعی ارزشمند را با خود حمل و به مناطق دیگر میبرد و اگر هم در سطح صاف باقی مانده باشد، حتّی تا یک متر ارتفاع روی اراضی باقی میماند تا یا آن را به جای دیگری هدایت کنند یا بر اثر تبخیر سطح مزرعه خشک شود و رسوب نهچندان باکیفیّتی را بر سطح خاک مزرعه باقی بگذارد که معمولاً ممکن است آلکالی و شور باشد.
توصیه شده که با کانالکشیها، آب را به دریای خزر هدایت کنند که البته برای اراضی نزدیک به دریای خزر مانند گمیشان، این هدایتِ آب شاید امکان پذیر باشد، ولی در مناطق دوردست، امکان آن وجود ندارد و بسیار هزینه بَر است.
حال فکر کنیم که در کوتاه مدّت چه تدبیر دیگری برایمان باقی میماند که اگر دولت و نیروی زمینی از دستگاههای سنگین خود به خصوص ماشینهای حفّاری استفاده کنند، میتوان به حفر چاههای جدید اقدام کرد تا سیلابها به این چاههای مجاز یا پلمب شده بدون مجوز، سرازیر شده و به جای هدایت به مناطق دوردست، در این مخازن ذخیرهسازی شوند، ولی چاره کار در بلندمدّت، نه حفر چاه و نه هدایت سیلابها به دریای خزر یا رودخانههای منتهی به خلیج فارس است.
از چندین سال پیش، مجله کشاورز توصیه کرده که برای نجات اراضی زراعی از خشکسالیها، باید آب باران یا برف را با ایجاد خلل و فرج درون خاک مزارع به وسیله زیرشکنهای تا 90 سانتیمتری عمق قابل کشش برای «شکار آب» با تراکتورهای سنگین، ذخیرهسازی کرد و رحمت الهی را جهت توسعه کشت دیم و حتّی آبی به کار گرفت. امّا فکر میکنید که از آن زمان تا به امروز، کدام مرجع وزارت جهاد کشاورزی یا مجلس به این پروژه فکر کرده یا پرس وجو نموده و سرانجام، پاسخ مثبت دادهاند؟
اگر صدماتی که امروز به اراضی کشاورزی استانهای کشورمان وارد شده و باز هم – خدای ناکرده- ممکن است وارد شود، تخمین بزنیم، شاید با 10 درصد این رقم میتوانستیم از صدمات وارده جلوگیری کنیم. البته هنوز هم دیر نشده و توصیه میشود که با بسیج نیروهای توانمند آماده به خدمت، از جمله نیروی زمینی سپاه که آمادگی خود را حتی برای پرداخت هزینههای 50 درصدی عملیات عمرانی و زیربنایی اعلام کرده است، میتوانیم نشانههای رحمت پروردگار توانایمان را که بارشهای سالهای اخیر است، به کمک بگیریم و کشاورزی کشورمان را به ویژه در مناطق محروم، احیاء و درآمدزا کنیم و بهانههای تأثیر بیآبی بر عدم رونق تولید را که همواره به واردات انبوه محصولات کشاورزی از خارج میانجامد، از ذهن برنامهریزان بزداییم.
•نکات فنی برای افزایش قابلیتهای جذب آب در خاک، مکانیزاسیون ناسازگار، موجب فشردگی خاک و وارد آمدن هزاران میلیارد تومان خسارت به مزارع کشاورزی شده است.
•شایسته است که مسئولان در انتخاب مشاوران خود تجدیدنظر اساسی بنمایند تا شاید خطرپذیری بخش کشاورزی فروکش کند.