98-1-3
برای جبران صدمات وارده از سیل و آرامشبخشی به مردم آسیبدیده در بیش از 16 استان، تلاش و رفتوآمدهای بسیاری از مسئولان شامل رئیس جمهور، معاون اوّل، سایر معاونان، وزرا، نمایندگان مجلس و به خصوص نیروهای مسلح و سپاه پاسداران در این مناطق قابل تقدیر و شگفتآور بوده است، امّا چرا ما همیشه اجازه میدهیم که رحمتهای الهی به بلا تبدیل شوند تا مجبور شویم هزاران برابرِ پیشگیریها را هزینه کنیم تا شاید قسمتی از صدمات وارده جبران شوند؟
یقین بدانیم که اگر صدها هزار میلیارد تومان هم به آسیبدیدگان کمک کنیم، باز هم نمیتوانیم صدماتی را مانند شستهشدن خاک سطحی مزارع، آلودهشدن رودخانهها و آب سدّها به باقیمانده گازوئیل و روغن در خاک مزارع که سیل آنها را به محیطزیست، رودخانهها، دریای خزر یا خلیج فارس میبرد، جبران کنیم؛ از همه مهمتر میتوان به گِل و لایی که به عنوان رسوبهای مخرّب در پشت سدّها ذخیره میشوند و آلودهشدن آب در این آببندها اشاره کرد.
در مقدّمه این تحلیل به این نکته اشاره نمودیم؛ همانگونه که در عکسها و تصاویر مناطق سیلزده مشاهده کردهایم، سیلابها در سطح مزارع یا ایستادهاند یا اگر شیبی در این اراضی وجود دارد، آب در حال حرکت به همراه گِل و لای است؛ امّا چرا از خود نمیپرسیم که چرا این آب به داخل زمینهای زراعی نفوذ نمیکند و بارانی که به زمین میبارد، در آبدار کردن خاکها بیتأثیر است که در زیر میتوانیم فهرستوار به این مخاطرات اشاره کنیم:
مکانیزاسیون ناکارآمد
سالها میشنویم و میخوانیم که دهها هزار میلیارد تومان تسهیلات برای خرید تراکتور و به نسبت تعداد بسیار کمتری ادوات کشاورزی به متقاضیان پرداخت شده است.
نتیجه این پرداختها چنین گزارش شده که مکانیزاسیون به میزان قابلتوجّهی توسعه یافته و یکی دیگر از دلایل آن، میزان مصرف بالای سوخت برای نیرومحرکهها بوده که در نهایت، اسب بخار را در مزارع افزایش داده است!!!
با این روش توسعه مکانیزاسیون، از طرفی تراکتورها ناگزیر بودهاند که برای کاشت یک محصول حداقل 7 بار سطح مزرعه را برای خاکورزی، کاشت، داشت و برداشت طی کنند و پیوسته خاک مزرعه را فشرده سازند و از طرف دیگر، دادن کودهای بیحساب به مزرعه ظاهراً برای افزایش تولید در واحد سطح، مزید بر علّت این تخریبها بوده است.
با این هزینهکردنهای سنگینی که در تبلیغات به عنوان توسعه مکانیزاسیون یاد میشود، حتّی گزارشهای این توسعهها را نیز به وزیر و معاونان ایشان ارائه میدهند و اکثراً مهر تأیید برای آنها نیز دریافت میکنند، در حالی که این بزرگواران هیچگاه فرصت نکردهاند که تحلیلهای اصلاحی آنها را که بارها در مجله کشاورز، رادیو اقتصاد و شبکههای مختلف سیما مطرح شده، ملاک واقعیّتهای ملموس توسعه مکانیزاسیون قرار دهند، لذا ناگزیر است که در زیر، بسیار مختصر و فهرستوار به آنها اشاره کند:
شکار آب
قسمتی از این شکار میتواند با آبخیزداری و آبخوانداری به سرانجام برسد که اگر این دو عامل حتّی به طور کامل صورت گیرد، شاید بتوان تا 50 درصد از شدّت جاری شدن سیلابها کاست و آب را نیز تا حدودی در آبخوانها ذخیره کرد که تحقّق این مهم به نسبت اختصاص بودجهها و مدیریتهای کارآمد در سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری بستگی دارد؛ البتّه با امکانات در اختیارِ این سازمان، تمهیدات لازم نیز صورت گرفته، ولی هنوز جای کارِ بسیار دارد.
50 درصد از تدابیر دیگر، به شکار آب، توسط کشاورزان بستگی دارد که البته بدون حمایتهای یارانهای، آموزش، ترویج دولتی و خصوصی، اجرای آن نمیتواند سرانجام بگیرد؛ مگر آنکه همیاری همهجانبه و فراگیر دولت، مردم، کشاورزان، سپاه و بسیج، در این خصوص نیز به عنوان پیشگیری از جاری شدن سیلها به صورت جدّی و آیندهساز عملی شود.
زیرشِکَنها
این دستگاهها در کشورمان بومیسازی شدهاند، ولی برای شکستن قشر فشرده خاکی که دهها سال از آن غافل بودهایم و باعث عدم جذب آب و نگهداری آن در خاک بودهاند، اگر تا دیروز با دستگاه کِشَنده 150 قوّه اسب این زیرشکنیها امکانپذیر بوده، امروز به نیرومحرّکه بیش از 250 اسب بخار نیاز داریم و اگر این مهم امسال تحقق نپذیرد، در سالهای آینده به نیرو محرکه با قدرت بیش از 400 قوه اسب بخار نیاز خواهد بود.
مواد آلی خاک
بارها به مسئولان و کشاورزان گوشزد کردهایم که روش تولید محصولات زراعی، ظاهراً بوی خودکفایی را به مشام میرساند، ولی به قیمت صدمهزدن به خاکی است که متعلق به نسل آینده است.
امروز بیش از 95 درصد خاکهای زراعی کشورمان فاقد مواد آلی و مقدار کربن در خاک، کمتر از 7/0 درصد است.
پژوهشها نشان داده است که افزایش هر یک درصد ماده آلی به خاک، توان نگهداری آب را در آن خاک به میزان 82 هزار لیتر افزایش میدهد؛ چرا که 82 هزار لیتر به مفهوم مقدار آبِ خروجی از یک چاهِ آب با حدود 23 لیتر در ثانیه در مدّت یک ساعت، یعنی به مالکیّت یک ساعت آب اضافی در هر مدار آبیاری، به ازای افزایش یک درصد ماده آلی به خاک است. اسید هیومیک باعث نگهداری مواد غذایی خاک و مانع جلوگیری از شستوشو بهخصوص در خاکهای شنی و سبک میشود.
در دسترس نبودن بهموقع مواد غذایی، بهخصوص در خاکهایی که مواد هیومیک را در اختیار ندارند، حتّی اگر بقیّه مواد و عناصر در خاک موجود باشد، توانایی برآورده کردن نیازهای غذایی گیاه را چه در زراعت یا باغ در طول رشد ندارند. در حالی که با غنی کردن خاکها به اسید هیومیک، هم مواد لازم به گیاه میرسد و هم قابلیت جذب آب را تا اعماق خاک به وجود میآورد.
به همین دلیل میتوان به کمک زیرشِکَنها، با تزریق هوا و فضاسازی و ایجاد امکان تنفّس در خاک، موجبات رشد و افزایش میکرو و ماکروارگانیزمها را فراهم کرد؛ به ویژه کرمهای خاکی را که هریک میتواند در روز بیش از 5 متر کانال در خاک ایجاد کند و بدین وسیله گردش هوا را در آن تسهیل نمایند، حائز اهمیت است. در نتیجه این فرآیند به کمک اسید هیومیک، میتوان مواد آلی خاک را با قابلیت جذب آب افزایش داد تا در صورت مواجه شدن با ریزشهای آسمانی، قسمت اعظم آنها جذب شود و تا حدود زیادی نه تنها میتوان از مخاطرات جاری شدن سیلابها جلوگیری کرد، بلکه خاک سطحی مزارع را نیز از شسته شدن حفظ نمود. دستاندرکاران در بخش دولتی و به تبع آن بخش خصوصی از این مهم تا به حال غافل بودهاند و به جای احیای خاکها به کمک مکانیزاسیون، فقط تراکتورهای فروختهشده را شمردهاند و هر چه فریاد برآوردیم که ما مکانیزاسیون نداریم و فقط تراکتوریزاسیون را ترویج میکنیم، هیچ کس حتّی بزرگان بخش کشاورزی، متوجّه این فریادها نشدند و فقط به جذب اعتبارات، مقدار اسب بخار کاذب در هکتار و مقدار مصرف سوخت قناعت کردند و این عوامل را حمل بر توسعه مکانیزاسیون نمودند!
امروز پس از گذشت 40 سال از عمر پربرکت انقلاب و رونق بخشیدن به تولید ماشینها و ادوات کشاورزی که در سال 1358 از نزدیک به صفر آن را پایهگذاری کردیم، به جایی رسیدهایم که سازندگان ادوات که امروز تا 95 درصد نیاز داخلی را تأمین کردهاند، به مرحلهای از فعالیت تولیدی خود رسیدهاند که اگر امروز تمامی مواد اولیهای را که در انبارهایشان دارند در بازار بفروشند 300 درصد سود میبرند تا آن ادوات را بسازند و اگر قدرت خرید کشاورزان اجازه خرید این ادوات را بدهد، میتوانند فقط با 70 درصد سود بفروشند. معلوم نیست چرا در سال رونق تولید، مواد اولیه ساخت ادوات کشاورزی، کارخانههای ساخت فولادها و سایر مواد اولیه فلزی، قیمتهای خود را تا 300 درصد افزایش دادهاند، تا کارخانههای سازنده ادوات کشاورزی به بن بست فعلی برسند که واردات قطعات منفصله با ارز نیمایی یا آزاد نیز مزید بر علت شده است! خاطر نشان میسازد، شایسته بود که باغداران نیز با دریافت مشاوره از مروجان آن باغ و زراعتها، اقدام به ایجاد زهکشها بنمایند، همانگونه که در باغ نمونه مجله کشاورز در ولی آباد تنکابن این آب گرفتگی در سه دهه پیش اتفاق میافتاد و به درختان صدمه وارد میکرد، ولی با ایجاد یک زهکش سراسری و زهکشهای فرعی برای دفع آب، این مخاطره به صفر رسید.