98-11-2
همزمان با تحولاتی که قرار است در وزارت جهاد کشاورزی انشاءا… اتفاق بیافتد
چگونه میتوانیم آمارهای واقعی، تئوریها و واقعیتها را از هم تفکیک کنیم؟
وزارت جهاد کشاورزی در گزارشهای خود، دال بر توسعه کشاورزی، هیچ گاه عنوان نکرده که از 18 میلیون هکتار کل اراضی کشاورزی که حدود 7 میلیون هکتار آن کشت آبی معرفی شده، چه مقدار از این مساحت احیاء شده و دارای محتوای قابل قبولی از درصد کربن است؟
بیش از یک دهه است که بخش کشاورزی و وزارت جهاد کشاورزی و حتی وزارت صمت دو مفهوم جدا از هم داشتهاند، چون بین این سه همدلی آیندهساز وجود نداشته است، حتی برخی از مدیران این وزارتخانهها که در گذشته نسبت به متقاضیان با دیده محبت مینگریستند و مشاورهپذیر بودند، با الهام گرفتن از مدیریت یکسویه، به دلایل مختلف بنای بیاعتنایی با مراجعان و متقاضیان را گذاشتند.
پرسش اصلی منتقدان دلسوز از مسئولان دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و صمت این است که چرا سالهای متوالی سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و صنایع ذیربط منفی بوده است؟
متاسفانه در تمام مدت مدیریت وزارتهای قبلی، هیچ یک از مسئولان نتوانستند پاسخ گویند که چرا سرمایهها از بخش فراری هستند و چاره مهار آنها چیست؟
وزیران و برخی از معاونان در گذشته دور و نزدیک، متاسفانه به سبب فاصلهای که از اهل فن گرفته بودند، به طرح مسائل و پیشنهادهای کارشناسان بخش خصوصی اعتنایی نکردند که در نتیجه، به جای مرهم گذاشتن بر زخمهای جدید و کهنه بخش، برای دفاع از خود به تهیه و ارائه آمارهای بیپشتوانه روی آوردند!
وزارت جهاد کشاورزی، انشاءا… یک وزیر مردمی را به خود خواهد دید که امید است همین نقطه امید و مایه دلگرمی دستاندرکاران و اهل فن در این بخش باشد
در اینجا توصیه میشود که مسئولان دو وزارتخانه در اولین فرصت، اعداد و ارقام واقعی را کشف کنند تا فردای مدیریت خود با کاهش کاذب تولید رو به رو نشوند که فهرستوار به ذکر نمونههایی از وضعیت بعضی از ساختارهای کلیدی و موانع توسعه کشاورزی صنعتی میپردازیم:
1- وضعیت توسعه مکانیزاسیون کشاورزی کاملاً مخدوش است و هیچگونه عدد و رقمی برای توسعه آن حداقل در ده سال گذشته در دست نیست و اگر عنوان شده که مثلا معیار 7/0 اسب بخار در هکتار به یک یا بیشتر افزایش یافته، صحت ندارد و درباره روند قبلی و موجود مکانیزاسیون، شاید مثنوی هفتاد من کاغذ هم کم باشد که البته ما در 40 سال گذشته، بیش از هفتاد من کاغذ درباره آن نوشتیم، ولی متاسفانه گوش شنوایی نبوده است!
2- طی دوران گذشته، مزارع کشاورزی ما کم و بیش محل آزمایش ماشین آلات و ادوات کشاورزی ناسازگار بودهاند و متاسفانه در ادوار گذشته، استانداردها نیز برای این صنعت نارسا بوده و برخی از تجار در لباس تولید کننده، از سادگی کشاورزان سوء استفاده کردهاند تا با ثروتاندوزی، قبرستانهای ماشینها و ادوات کشاورزی را توسعه دهند، زیرا یکی از نارساییهای کلیدی در این راستا، ضعف خدمات پس از فروش بوده است که متاسفانه سازمانها و نهادهای مسئول بر آن نظارت تاثیرگذار نداشتهاند و تضمینهای لازم را قبل از لحاظ کردن نام آنها در سامانهها دریافت نکردهاند!
3- به علت بیتوجهی، بیتقاوتی و عدم نظارت بر کاربرد ماشینها و ادوات کشاورزی سرفصلهایی را برای حمایت از توسعه پایدار مکانیزاسیون در دستور کار قرار دهند تا این رویکردها، فرصتهای طلایی تولید با کیفیت را در مزارع از کشاورزان سلب نکند، ضمن آنکه برای ارتقای کیفیت ساخت داخل، و نوآوریهای سازگار، راهاندازی نهضتی به نام تولید برای صادرات ضروری میباشد.
4- وزارت جهاد کشاورزی در گزارشهای خود، دال بر توسعه کشاورزی، هیچ گاه عنوان نکرده که از 18 میلیون هکتار کل اراضی کشاورزی که حدود 7 میلیون هکتار آن کشت آبی است، چه مقدار از این مساحت احیاء شده و دارای محتوای مشکوک یا قابل قبولی از کربن است؟ خاطر نشان میسازد که براساس آمار منتج از آزمایشها، میانگین درصد کربن خاکهای زراعی کشورمان حدود 7/0 میباشد که در کشورهای صاحب کشاورزی توسعه یافته، این مقدار از 3 تا 4 درصد نیز بیشتر است.
پرسش اصلی منتقدان دلسوز از مسئولان دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و صمت این است که چرا سالهای متوالی سرمایهگذاری در بخش کشـــاورزی و صنایع ذیربط منفی بـــوده اســــت؟
چرا افزایش انگیزه ها را برای رفع این مشکل به کار نمیگیریم؟
اینک به چند پرسش کلیدی اشاره میکنیم که هیچگاه جواب آنها را دریافت نکردیم:
1- آیا واقعاً تا به حال محاسبه کردهایم که قیمت تمام شده هریک از محصولات کشاورزی چقدر است؟ اگر قرار باشد قیمت تمام شده از قیمت نهایی محصولات بالاتر باشند، چگونه میتوانیم این معادلات را حل و فصل کنیم؟ پس کدام گروه از کشاورزان با چه مساحت و مدیریتی باید الگوی اقتصادی امروز و آینده مزارع کشورمان در بخش باشند؟
همچنین اگر قرار باشد آب شیرین برای کشاورزی، روز به روز محدودتر و گرانتر شود، لذا چنین پیشبینی میشود که در آینده نزدیک (هماکنون در برخی مناطق آغاز شده) میتوانیم آب داخل شیشه را گرانتر از محصول، صادر و به جای آن محصولات کشاورزی را از کشورهایی که آب ارزانتر دارند، وارد کنیم و در عین حال، توان تولید کشورمان را نیز برای مبارزه با تحریمها حفظ نماییم؛ زیرا قرار نیست که دولت برای ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی که قاعدتاً باید سال به سال کاهش یابد و سرریز آن به بخش خدمات برود، از خزانه و میراث آیندگان (آب و خاک) برای تولید غیرعلمی و بدون چون و چرا یارانه بپردازد.
2- چرا در دفع آفات به روشهای شیمیایی و سمپاشی توفیق نیافتیم که با حداقل مصرف سم، موثرترین مبارزه را انجام دهیم و چرا توفیق نیافتیم که مبارزه با آفات را یکپارچه و به طور منطقهای به اجراء درآوریم تا آفات مجدداً از یک مزرعه به مزرعه دیگر سرایت نکند و کجایند سمپاشهایی که محیط زیست را کمتر آلوده میکنند و مانند بومهای هیدرولیکی تا حد امکان نزدیک به محصولات در مزرعه، فقط زیر روی برگها را سمپاشی مینمایند تا در نتیجه با کمترین مقدار سم، موثرترین پاشش صورت گیرد و محیط زیست نیز کمتر صدمه ببیند؟ بدیهی است که مبارزه بیولوژیک و تلفیقی، بحثها و جایگاههای ویژهای را میطلبد.
3- چرا در ده سال گذشته که بارها صحبت از جایگزینی تراکتورها و کمباینهای فرسوده شده، این مهم که میتوانسته از ضایعات 30 درصدی برداشت محصول بکاهد، به تعویق افتاده است؟
4- چرا در ده سال گذشته و حتی پیش از آنکه صحبت از راهاندازی واحدهای خدمات فنی، مهندسی و مکانیزاسیون میشد و بارها بودجههای لازم نیز تخصیص مییافت، هر بار به طور غیرمترقبه، اجرای آن را به عقب میانداختهاند و چرا برای راهاندازی این واحدهای خدماتی حتی یک بار از اهل فن در بخش خصوصی دست بر آتش، مشاوره دریافت نکردند؟